کودکانه

 

قورباغه و گاو نر

قورباغه كوچولو به قورباغه بزرگي كه كنار بركه نشسته بود مي گفت: واي پدر،من يك هيولاي وحشتناك ديدم. او به بزرگي يك كوه بود و روي سرش هم شاخ داشت. دم درازي داشت و پاهايش هم سم داشت.



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 10 تير 1391برچسب:قورباغه و گاو نر(قصه های کودکان, توسط حسین-غزل
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.